شعر و ادب
کلاسیک
سافی چو تر رخ نرگس به ژاله کرد شوری ز چشم مست تو اندر پیاله کرد چندان که چنده بر در میخانه میزدم صوفی اشارتم به می چند ساله کرد ما را به حور و لولو مکنون چه التفات مرغ دلم زه آتش هجر تو ناله کرد پیش آر جام باده که از شام تا سحر سوسن سخن ز سستی پیمان لاله کرد آن مرغ دل که پر زد و از کوی ما برفت مسکن به زلف آن بت مشکین کلاله کرد شعراز ایوب قاسمی
نظرات شما عزیزان:
Power By:
LoxBlog.Com |